گفت: سلام!گفتم: سلام!معصومانه گفت: می مانی؟
گفتم : تو چطور؟
محکم گفت: همیشه می مانم!گفتم: می مانم. روزها گذشت. روزی عزم رفتن کرد. گفتم: تو که گفته بودی می مانی؟!گفت: نمی توانم! قول ماندن به دیگری داده ام .... باید بروم!
برچسبها:
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پُر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نیشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق،دل خونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو... من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عا قل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر می زنی
در حریم خانه ام در می زنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کن
برچسبها:
اگــــه عشقــــت..یهــــــویــــی ... بی دلیــــل ...بگه نگـــــو ...بگه نمیخــــــــــوام ... بگـــه باهـــات قهـــــــرم ...بگـــــه دوســتـــت نـــــدارم ... بگــه بســــه دیگــــه ...بگــه بــــــــــــــــــــــرو ...همــــه اینا حرفـــه زبونشــــــــه،..! حـــــــــــرف دلــــــش نیس ... !اون دلـــــــش فقـــط یه بغــــل میخــــواد ...!یــــه بغــــــــــــل محکـــــــم عاشقانــــــــه ...!
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
عشقم{H}
مــــیـدانــــــی ؟
همه را امـــتــحــــان کــــــــــــــرده ام !
قرص خــــواب و مـسکن
روانـشـنــــاس
خــــنـــده هـای زورکــــی . . .
هـنـدزفـری تـوی گـوش و گــــریــه کـردن
دوســتـــــــــــانم. . .
دل من این حـــــــــرفـهـا حـــالـیـش نـمیشود !
آغــوشـتـــــــ را مـیـخـــــــــــواهـم . . .
برچسبها:
برچسبها:
...میگویی تو را روی کاغذ بیاورم.....
هه...
حرف ها میزنی بانو...!
مگر میشود این همه شکوه را روی کاغذ آورد...؟!
اصلا تاب این همه زیبایی را ندارد...
به فکر کاغذ باش بانو....
گناه دارد...!
بانو....
چشمانت....
تنگ آبیست...
که ماهی سرخ دل من....در آن زندگی میکند......
...گریه نکن بانو...
آخر....آب تنگ که تمام شود....ماهی من مرده است.....
بانو....
دستانت....
سبزه زاریست.....
که میخواهم در آن....مانند کودکی غلت بزنم....
بانو....مواظب کودک درون دستانت باش....
کودکان را که میشناسی....زودبهانه میگیرند...
بانو...
آغوشت....
آسمان است....
و من....گم میشوم در این آسمان....بس که حواس پرتم در آغوشت....بانو.....
بانو....
موهایت....
به بلندای شب یلداست و....
سالهاست .....من در شب یلدا متنظر توئم.....
بانو....مرا توان درک این همه زیبایی موهایت نیست....
پس...بانو....
"زلف بر باد مده....تا مدهی بر بادم..."
قلبت....
بانو....
قلبت....
برف است....
سفید و .....
پاک و ......
آرام.....
و سالیان درازیست که من......
یخ زده ام در میان این همه برف.....
.....بانو.....
دیگر نگران کاغذ نباش.....
کسی در قلبت .... جان میسپارد.....
+
برچسبها:
برچسبها:
ببین داداش
ببین اق پسر
کلی دوست دختر داری؟با نصفشون خوابیدی و داری نقشه میریزی بقیشونم زمین بزنی؟
پیش دوستات مدام اسم چند تا دختر میاری و میگی اینارو جدید مخ زدم؟
سیگار کشیدن افتخار میدونی؟
هر جا بشه مشروب میخوری؟
از بازی کردن با احساس دخترا و وعده ازدواج دادن بهشون لذت میبری؟
افتخار میکنی جلو هر دختری ترمز میکنی بهت پا میده؟
دروغ و کلاه سر کسی گذاشتن از افتخاراتت؟
ببین اسم تو مرد نیست
ارزش سگ از تو بالاتره
حیف اسم انسان روی تو
عقده س.ک.س و تنوع طلبی عقل ازت گرفته
هر لایک یک تف به صورت چنین پسری
برچسبها:
وقتی که دیگه رفت من به انتظار آمدنش نشستم...
وقتی که دیگه نتوانست مرا دوست بدارد من او را
دوست داشتم...
وقتی که او تمام شد من آغاز شدم...
برچسبها:
نــداشــــــتنت را نــــــــاديــــــده مــــــــي گـــــــــيــــــرم ...
قلبـــــــم را ســــــــــــرکـــــوب مــــــــــي کــــــــنم ...
دلتنـــــــگت نمــــي شـــــــــــــوم ...
دوستــــت نــــــــــــدارم ...
دروغ هــــــــايــــــــــــــــم زيــــــــــــاد شــده انـــــــــــــد ......
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
تیم خودم قــــهرمان شد ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــول
برچسبها:
برچسبها:
دوستت دارم پریشان شانه میخواهی چه کار
دام بگذاری اسیرم دانه میخواهی چه کار
تا ابد دور تو میگردم بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی پروانه میخواهی چه کار
مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار
برچسبها:
دروغـــ رو هــمــه مــیــگـــن ؛
امــا اونــجــاش بــه آدم فــشــار مـــیــاد
کــه هــمــراه بــا شــنــیـــدن ِ دروغ
خــر هـــم فـــرض بــشـــی …!!!!!
اگر
باگريه دريايى بسازم
اگر باخنده رويايى بسازم
اگرخنده شوددرمن فراموش
اگر گريه شودبامن هم اغوش
توراهرگزنخواهم كردفراموش
"اسمم" را سنگی نگه می دار د
"خودم"را گوری
"یادم" را نمی دانم...
برچسبها:
مــَטּ هَموטּ בیوونـﮧ ایمـ کـﮧ هیچوَقت عَوَض نمیشـﮧ...
هَمونی کـﮧ هَمــﮧ باهـاش خوشحالـَטּ امــا کسی بآهـآش نمیمونــﮧ...
هَمونی کـﮧ مُواظبــﮧ کسی نـآراحَت نَشــﮧ ♥ امـآ هَمــﮧ ناراحَتش میکنـَטּ...
هَمونی کـﮧ تکیـﮧ گـآه خوبیــﮧ امآ واسَش تکیــﮧ گآهی نیستـ ..
هموטּ کـﮧ هَمیشــﮧ بهش בُروغ میگـَטּامــآ اوטּ بآورش میشــﮧ....هموטּ !!!
✔مـَـלּ בیوآنـِهـ نیستـَمــ!
فـَـقطـ ڪــَـمے تنهـــآیـَـمــ
هـَـمیـלּ !
چـِرا نـِـگآهـ مے ڪــُنے؟
تـَــنهآ نـَـבیـבهــ اے؟
بــِه مـَـלּ نـَخـَـنـב . . .
مـَـלּ هَـمــ روزگآرے عـَـزیــز בلــ ڪـَسے
بـوב
مــ...
برچسبها:
قلــــب عزيز لطفــا خفه شـــو
و در همه کارها "دخالــت" نــــکن !
هـمان کـه خـــــون "پمـــپاژ" کــــني کافـيسـت...
اگر هــم "خـــسته" شـدي اجبــــاري نيسـت به کــار...
برچسبها:
باید به بعضی ها گفت :
ظرفیت پشت تکمیل است لطفا از جلو خنجر بزن
رفت تنهایی
آمد جای آن یک عشق آسمانی
شکست شیشه غمها
شد روزگارم مثل آن روزها
روزهایی که با تو بودم و تو در کنارم،
مگر اینکه این روزها تنها از درد دلتنگی بنالم!
ناله های من نیز همراه با نفسهای دلتنگیست
این حال و هوایی که در من میبینی همیشگیست،
همین یک ذره غباری هم که بر روی دلم نشسته
از خستگی لحظه های دوریست.
برچسبها:
دُختـَرے نیسـتـَم کـه هـَرزگـــے کـُنـَم!
زنـانگــے وَ مـُـحَـبـَتم را بـا هـَر مــردے تقسـیم نمـے کنم
عـشـقَم تنها خــاص ِ یکـــ نـفر اَســت
غـَرق ِ عـــــشــــــق خواهــم کرد آنکه خاص ِ من باشـد
طــورے کـه بـــے نیاز شـود از عـشق، ســیرابــ شـود از زندگـــے ...
تا جــان به در بـَرَم، آغوشـَم تنها سـَهم اوسـتــــ....
برچسبها:
یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام
برای روزی که اتفاقیتـــو را می بینم …
آنقدرتمـــــــــیز میخندم
که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …
و من در جیب هـــایــــم
دست هایخالـــی ام را فریب دهـــم
که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد …
برچسبها:
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت من را / ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
برچسبها:
ترس من از مُردن
رفتن به آن دنیا
و دیدن دوباره ی
آدمهای این دنیاست..!!
برچسبها:
شکاف کوچکی بر روی پیله کرم ابریشم ظاهر شد مرد با
دقت به تلاش پروانه برای خارج شدن از پیله نگاه کرد. پروانه دست از تلاش برداشت.
برچسبها:
I swear by the quiet silence of your paper house, I know your dreams are as beautiful as my fancies believable. You've got the mystic believe of love from my silence. I've got the final point of belief from your silence. Maybe it's not possible to feel that the words we say about the paper world we've made are hearable. But we can start to paint the gray branches of the paper trees green. I know painting, you know painting too. So why don't you start? When I was a child, I didn't have any water color. I used to go to little garden near stream and cut all the color flowers and paint. If we search the paper garden near paper house for a short time, there have to be flowers to paint our believes the red color of love.
به سکوت آرام خانه کاغذی ات قسم که می دانم رویاهای تو به زیبایی خیالات من باورکردنی است. تو از سکوت من به باور عرفانی عشق رسیده ای. من از سکوت تو به نقطه نهایی ایمان رسیده ام. شاید نتوان درک کرد که گفته های ما از آن دنیای کاغذی که ساخته ایم، شنیدنی است. ولی می شود دست به کار شد و رنگ سبز به شاخه های خاکستری درختهای کاغذی کشید. من که نقاشی کردن می دانم. تو هم که نقاشی کردن می دانی. پس چرا دست به کار نمی شوی؟ وقتی بچه بودم، برایم آبرنگ نمی خریدند. می رفتم سراغ باغچه کنار رودخانه هر چه گلهای رنگی بود می چیدم و نقاشی می کردم. اگر کمی در باغ کاغذی کنار خانه کاغذی مان جستجو کنیم حتماً گلهای کاغذی دارد که رنگ قرمز عشق به باورهایمان بکشیم.
برچسبها:
اتفاق پنجم
برچسبها: